درد از تو خوش است و هم دوا نیز


رنجم بخشی و هم شفا نیز

داری نظری به حال هر کس


می کن نظری به حال ما نیز

بیگانه نگشت از تو محرم


ما خویش توئیم و آشنا نیز

گر کشته شوم به تیغ عشقت


خونم به حل است و خونبها نیز

ای جام جهان نمای باقی


ایمن ز فنائی و بقا نیز

ما از تو به غیر تو نخواهیم


بی تو چه کنیم در سرا نیز

تنها نه منم محب سید


والله که حضرت خدا نیز